۱- ابریشم بافی
یکی از دستبافتههای ظریف ایران پارچههای ابریشمی الوان با طرحهای ساده، راه راه، چهارخانه و هندسی است که با رنگهای گیاهی و معدنی توسط دستگاههای نساجی با عرض تقریباً ۵۰- ۳۰ سانتی متر و به طول چله ۱۰۰ متر و یا بیشتر تولید میگردد. ابریشم به دلیل نرمی، لطافت، زیبایی و دوام فوق العادهای که دارد همواره مورد توجه اعیان و اشراف و حاکمان بوده و به دلیل این ویژگیها یکی از مهمترین و گرانبهاترین الیاف نساجی در دنیا به شمار میرود.
تاریخچه: بنا به شواهد تاریخ، کشف کرم ابریشم و پرورش کرم ابریشم برای نخستین بار در چین باستان اتفاق میافتد. چینیها پس از کشف ابریشم و استفاده از آن در تهیه انواع پارچهها و پوشاک توانستند سالهای متمادی آن را هم چون یک راز از دیگران خصوصاً مردم سایر کشورها پنهان دارند اما پس از حدود سه هزار سال پنهان کاری دیگر جوامع از جمله ژاپن و ایران به این اطلاعات دست یافته و آن را رواج وگسترش دادهاند. صنعت ابریشمبافی در ایران نیز از سابقه طولانی برخوردار است و آثار بدست آمده از حفاریهای تپههای مارلیک و چراغعلی این ادعا را تأیید مینماید. پارچههای ابریشمی با تارهای طلا و نقره در شوشتر، شیراز، فسا، اصفهان بافته میشدند.
مواداولیه: نخ چله که از پیلههای ابریشم تهیه میکنند، نخهای طلایی و نقرهای رنگ که جهت تزئین در بعضی از مناطق استفاده میشود، نخ دوک خیاطی که برای بافت پارچههای با مرغوبیت کمتر به عنوان تار استفاده میشود و رنگ (شامل رنگهای طبیعی) است.
متاسفانه در شرایط کنونی هنر و صنعت ابریشم بافی به طور کل در برخی از مراکز تولید آن مانند استان آذربایجان شرقی منسوخ شده و مسوولان نیز در این زمینه اقدامات لازم را به عمل نمیآورند. حتی در کتابها نیز به ابریشم بافی مراکز تولید نام برده به مختصر اشارهای بسنده میشود. به دلیل عدم شناخت شهروندان از پارچههای ابریشمی و نیز برخی مسوولان از تولید داخلی، حمایتی از آن صورت نمیگیرد.
مراکز تولید
و از جمله مراکز ابریشمبافی ایران مناطق رامیان، مینودشت و ترکمن صحرا در استان گلستان و روستای زاوین، کلات نادری، راز، جرگلان، مانه و سملقان در استان خراسان و روستای اسکندان شهرستان اسکو آذربایجان شرقی را میتوان نام برد. و پرورش کرم ابریشم و تهیه پیله ابریشم در شهرستانهای آمل، فریدون کنار، منطقه بندپی بابل، شهرستان قائمشهر، لفور در شهرستان سوادکوه، شیرگاه در شهرستان سوادکوه و در شهرستانهای ساری، نکا، گلوگاه، جویبار، نور، نوشهر، چالوس، تنکابن، رامسر رایج است.
۲- احرامی بافی
پارچه ای به نام « احرامی » یا « حرمی » با تار و پودی از پنبه ، معمولاً در اندازه های ۷۰×۱۰۰ و ۹۰×۱۲۰ سانتی متر تولید می شود . پارچه مذکور با عرض ۷۰ سانتیمتر دارای ۲۲ چله و با عرض ۹۰ سانتیمتردارای ۲۸ چله می باشد . پارچه احرامی دورنگ است که عموماً سیاه و سفید بوده ، اما به رنگهای سبز و سفید قرمز و سفید دیده شده است و یک صنعتگر بافنده می تواند روزانه ۴ عدد احرامی به اندازه های ۷۰×۱۰۰ سانتیمتر را تولید نماید . این فرآورده ها در قدیم بیشتر مورد استفاده حجاج قرار می گرفته و در حال حاضر با تغییر کاربری به عنوان رومیزی ، سجاده ، جانماز و … مورد استفاده است.
از مراکز تولید احرامی ایلام است و زایران عراقی بهترین خریداران ‘احرامی بافی’ در ایلام هستند بخصوص در شهر مرزی مهران که بعنوان مسیر تردد زائرین کربلای معلی است این گونه بافته توانسته بعنوان سجاده ، سوغات ارزنده ای باشد علاوه بر آن از این هنر صنعت کیف و سایر محصولات نیز ساخته و پرداخته شده و به قیمت مناسب به بازار فروش عرضه میشود.
شوشتر نیز از مراکز تولید احرامی است. احرامی بافی، نسل به نسل به مردمان شوشتر رسیده است. این پارچه خاص که تقریباً در بین مردمان روستا و عشایر کاربرد دارد، جز صنایع دستی این مردمان محسوب می گردد و طرح هایی به سادگی دل مردمان خونگرم جنوب ایران دارد. رنگ های متنوعی در این دست بافته وجود دارد که اغلب از رنگ های محلی است. این پارچه امروز، به عنوان دیوارکوب، رومبلی و روی پشتی استفاده می شود.
۳- ارمک بافی
ارمکبافی یکی از فعالیتهای دستبافی و خانگی موجود در استان یزد محسوب میگردد. تهیه پارچههای دستباف ارمک در گذشته قبل از توسعه کارخانجات وماشینهای برقی نساجی در شهرستان یزد رواج فراوانی داشته است ولی اکنون به سبب افزایش منسوجات ماشینی متنوع با کیفیت بهتر و گسترش عرضه آنها با قیمت کمتر از فعالیت ارمک بافی با وسائل دستی به مقدار زیادی کاسته گردیده است.
مواد اولیه مورد مصرف ارمک بافان بیشتر شامل نخ مرسریزه نمره ۳۲ و نخ پنبهای نمره ۲ یک لا میباشد که نخ مرسریزه جهت تار و نخ پنبهای جهت پود به کار میرود ولی گاه ممکن است تار این فرآورده از نخ ابریشمی مصنوعی باشد. اکثر دستگاههای دستی ارمکبافی چهاروردی است ولی هنگام بافت به صورت دستگاههای دو وردی عمل میکند. بدین معنی که وردها به صورت دو به دو به یکدیگر متصل بوده و با هم بالا و پایین میرود. ارمک معمولا با عرض ۷۵*۹۰ سانتی متر بافته میشود و اغلب بافندگان این فرآورده را زنان تشکیل میداده است. برای تهیه یک رویه کار از پارچه نامبرده با عرض ۹۰ سانتی متر و طول ۲۵ متر حدود ۵/۳ کیلو نخ لازم است که نصف آن تار بوده و نصف دیگرنخ پود است. و میزان تولید یک بافنده به طور متوسط روزانه حدود ۵ سانتی متر بوده است.
۴- برک بافی
بَرَک نوعی پارچه نرم و چسبان و ضخیم است که از پشم شتر یا کرک بز با دست میبافند و از آن جامه زمستانی میدوزند. برک مرغوب از کرک بز و نوع پست تر آن از پشم شتر بافته میشود. برک از لطافت و استحکام خاصی برخوردار است و از آن عمدتاً برای تهیه و دوخت کت مردانه استفاده میکنند. گرمای پارچههای بسیار ضخیم و نرم برک، دردهای عضلانی را کاهش میدهد و برای دردهای مفاصل نیز التیامبخش است. برک به طور معمول خودرنگ بوده و در رنگها قهوهای، سیاه، سفیده، شیری و شکری و خاکستری تولید میشود. در قدیم، بیشتر درویشان بودند که از برک قبا و کلاه میساختند و بعدها با بهبود کیفیت آن، پادشاهان و فرمانروایان نیز قبا و جبه جنس برک به تن میکردند.
این صنعت پشمی تا سی سال پیش یک بخش عمدۀ لباس مردان مناطق نامبرده را تشکیل میداد که شمار بیشترمردم از آن کرتی، بالاپوش، پتو، دریشی، واسکت، کلاه و پای پیج میساختند.
مراکز تولید
برک امروزه در ایران کمیاب است. بجستان، گناباد، فردوس و بشرویه در خراسان از نواحی اصلی تولید پارچه برک هستند و در استان کرمان نیز بافته میشود. انواع مشهور آن در قبیله بربری هزاره * (برک هزاری ) در بشرویه (استان خراسان) بوده و در حال حاضر، مشهد مرکز فروش برک است.
برک در کشورهایی چون ایران، افغانستان، لیبی، الجزایر برای تهیه پوشاکی چون پالتو، لبّاده، شولا (در افغانستان)، نوعی ردا (در میان عربها)، چوخا (بالاپوش چوپانان)، مُچ پیچ (= به محلّی خراسانی : «پِی تُوَه » به معنای تابیده به پیِپا یا تابه و گرم کننده پی) و شالهای برکی (در ایران) به کار میرود. این پارچه، که در عربی بَرکّان، در فرانسه bouracan ودر اسپانیولی barracan نامیده میشود.
۵- پتوبافی
پتو دستبافی است که تار آن از نخهای پنبهای و پود آن از پشم است. بافتهای گرم و نسبتاً ضخیم که برای رواندازهای زمستانی کاربرد دارند. برای بافت آن از دستگاههای ساده ۲ وردی که با حرکت پا کار می کنند و نیز شانهای نئی و ماکو و متیز به کار گرفته می شود و در آخر آن را در آب و به کمک دست و پا مالش میدهند تا نقاط دوخته شده به صورت نمد درآید و صاف نمایان گردد.نقش آن اغلب به صورت چهارخانه با رنگهای تند میباشد.
مراکز تولید
در حال حاضر، تبریز در آذرشهر از مراکز مهم تولید پتو در آذربایجان شرقی است. در باویل علیا و سفلا از توابع اسکو و ممقان نیز به این هنر و صنعت اشتغال دارند. که تولیدات آن در بازارهای تهران و تبریز و سایر شهرهای استان به فروش میرسد. پتو بافی بعلاوه در مازندران نیز رایج است که در لیست ثبت ملی آثار صنایعدستی قرار گرفته است. یزد نیز از مراکز مهم پتوبافی دستباف بوده است که در بخشهاى اشکدز و خرانق و در میان بانوان خانهدار رواج دارد. این نوع پتو در ابتدا به طول ۲۲ متر و عرض نیم متر از تولید در مىآید و سپس به چهار تکه تقسیم مىشود و از دوختن آنها پتویى به ابعاد ۲×۲/۲ متر بوجود مىآید.
۶- پرده بافی
پرده بافی یکی از رشتههای نساجی سنتی است. پرده بافی برای تولید روتختی، پرده و زیرانداز استفاده میشود. در این هنر پرده ها را با موج و یا جاجیم می بافند به این صورت که موج را در ابعاد ۲۰ در ۲۰ سانتی متر برش داده می شود و بعد به صورت رشته رشته آن را می شکافند، برای سرپرده کار نیز از موج یا جاجیم استفاده می کنند سپس بندهایی از پشم را به صورت گیس بافت می بافند و موج های رشته شده را به همان بندها وصل می کنند.
پرده بافی نیز یکی از صنایع دستباف کرمانشاه می باشد و هنوز چند نساجی در کرمانشاه به بافت پرده های نخی به اندازه های متفاوت مشغول می باشند. برای بافت پرده از همان دستگاهی استفاده می شود که در موج بافی به کار می رود.
پرده بافی یکی از هنرهای زنان استان سیستان و بلوچستان نیز میباشد.
۷-ترمه بافی :
پارچه ترمه به پارچه ظریف و لطیفی اطلاق میشود که از دو سری نخ تار وپود که با دست بافت بافته شده باشد به نحوی که پود در پشت پارچه به صورت آزاد و تراکم پودی آن زیاد باشد. جنس آن از کرک و پشم یا ابریشم با طرحهای اصیل و سنتی ایران است. هر چند در گذشته نقوش بافته شده بر پارچه های ترمه بسیار متنوع بود، اما اکنون تنها سروهای خمیده که اصطلاحا به آنها بته جقه می گویند، طرح های بافته شده بر پارچه های ترمه هستند. در گذشته از ترمه به عنوان چارقد، رویه لحاف، پرده، سفره، جانمازی و پارچه لباسی استفاده می شده است. عدم کاربرد ترمه در زندگی امروز نیز می تواند دلیل دیگری برای فراموشی آن باشد
شروع ترمه بافی در ایران به اوایل دوره صفویه می رسد هر چند برخی را عقیده بر آنست که زادگاه اصلی ترمه قلب آسیای مرکزی و ارتفاعات کشمیر است عده ای نیز بر این باورند که ترمه بافی در ابتدا درایران آغاز گردید و سپس به کشمیر راه یافته است .آنچه در خصوص این پارچه بسیار ظریف میتوان گفت این است که ذوق و سلیقه و ابتکار ایرانیان در ظرافت بافت ،جنس و طرحهای خیال انگیز آن در جهان کم نظیر میباشد .این هنر در دوره شاه عباس صفوی به اوج شکوفایی و تکامل خود دست یافت ، که شهره جهان گشت و به یکی از محصولات صادراتی ایران مبدل شد .محل بافت آن کرمان و یزد است، اکنون با کم توجهی ای که برای حفظ و احیای آن صورت گرفته، رو به فراموشی است. کمبود استادکاران ماهر در این زمینه و وجود اساتید که گرد پیری و ناتوانی بر آنها چیره شده یکی از دلایل فراموشی این هنر است.
در حال حاضر، تنها یک نفر در روستای هوتک در شمال کرمان به این هنر می پردازد که قرار است به عنوان قدیمی ترین کارگاه ترمه بافی کرمان با بیش از ۱۲۰ سال قدمت در فهرست آثار ملی کشور به ثبت برسد.
وضعیت ترمه در حال و گذشته
صنعت ترمه قبل از ورود پارچه ها و منسوجات بافت کارخانه های ماشینی غرب به ایران از رونق چشمگیری برخوردار بوده است و به دلیل مصارف و کاربرد متنوع آ ن در بین طبقات مرفه به بخشی از نیازهای مصرفی پاسخ داده است به طوریکه تعداد دستگاههای بافندگی در زمان قدیم در یزد حدود ۵۰۰ الی ۷۰۰ دستگاه می رسیده است اما در زمان حال این صنعت دستی تقریباً منسوخ شده است . ذر کرمان نیز در حال حاضر، تنها یک نفر در روستای هوتک به این هنر می پردازد.
از جمله عوامل رکود تررمه بافی پایین بودن قدرت خرید مردم –گرانی مواد اولیه –مقدار کم بافت در طول روز ـ ظهور ماشینهای پارچه بافی و رقابتهای بازرگانی را در اواخر دوره قاجاریه به شمار آورد .
۸- جاجیم بافی
جاجیم یکی از قدیمی ترین پارچه های دستباف ایران است و در حقیقت دست بافته ای شبیه گلیم به صورت راه راه و رنگین است که از نخ های پشمی یا پنبه ای و ابریشم و بعضا کرک بافته می شود. مهم ترین ماده اولیه مصرفی در تولید جاجیم نخ پشمی الوان می باشد. به طور کلی باید گفت از نخ پشمی در تار و پود جاجیم استفاده می گردد و تنها نخ پنبه ای در پود نازک آن کاربرد دارد. ضمن آن که برای تولید نخ جاجیم های ابریشمی نیز از نخ ابریشمی در تار و پود نخ پنبه ای در پود نازک استفاده می شود. نخ های پشمی یا ابریشمی الوان، همراه با طرح های اصیل و سنتی رایج در مناطق تولید ویژگی خاصی به جاجیم می بخشد و عمده ترین تفاوت جاجیم های تولیدی مناطق مختلف، طرح های آن است که در هر منطقه، ویژگی ها و خصوصیات خود را داراست. جاجیم معمولا به صورت نواری به عرض ۲۰ تا ۳۵ سانتی متر بافته شده و بر اساس کاربردهایی که دارد در قطعات مورد نظر بریده می شود و مورد استفاده قرار می گیرد. جاجیم گونهای زیرانداز دورویه است. جاجیم دستبافی است از پارچه کلفت شبیه به پِلاس که از پلاس نازکتر است و آن را از نخهای رنگین و ظریف پشمی یا پنبهای یا آمیزهای از این دو میبافند. جاجیمها پرز ندازند و میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد. کوچگردان از آن بهره زیادی میگیرند و کاربرد آن به عنوان روانداز و محافظ سرما است. مواد اولیه جاجیم پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته میشود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته میشود.
جاجیمبافی به عنوان یکی از صنایع دستی در ایران رایج در بعضی استانها از جمله آذربایجان شرقی، کرمانشاه، کردستان، همدان و فارس، اسلام آبادغرب، جوانرود، هرسین، صحنه، سنقر است که از دیرباز بین خانوادههای روستایی و عشایر رواج داشتهاست. جاجیم به عنوان زیرانداز استفاده میشود وهمچنین هنگام کوچ عشایر برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم و گاهی بهعنوان بالاپوش گرم مورد استفاده قرار میگیرد. حتی در بین برخی از خانوادههای روستای جاجیم را بهعنوان چشمروشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه میدهند و بهعنوان یادگاری ارزنده سالها در خانوارها باقی میماند. در منطقه اورامان و ثلاث باباجانی زنان جاجیمهایی را با نقوش متنوع و جنس مرغوب میبافند که در نوع خود کمنظیر است.
در استان قزوین روستاهای مناطق الموت روستاهای گازرخان، اویرک وعلی آباد ودر بوئین زهرا ،دانسفهان و ضیا آباد به بافت آن میپردازند و به دلیل وجود عواملی چون کمبود مواد اولیه ارزان و در دسترس، نیروی انسانی علاقه مند به ادامه اشتغال به این حرفه و … بافت آن رو به فراموشی میباشد
۹- چادرشب بافی
مراکز تولید
مازندران – گیلان: قاسم آباد – قزوین: الموت
گیلان: از لباسهای زیبای ساکنان گیلان، لباس محلی قاسم آبادی است و از چادر شب بعنوان پوشش کمر بانوان این منطقه استفاده می شود. از تاریخچه و رواج این هنر در گیلان اطلاع دقیقی در دست نمی باشد. ولی در قاسم آباد از چنان ارزشی برخوردار است که هر عروس قاسم آبادی دست کم میبایست، یک چادر شب یک رنگ ابریشمی بعنوان جهیزیه خود به خانه داماد ببرد.
موارد استفاده چادر شب در گیلان: روتختی، روبالشی، رومیزی، پوشش کمر، رختخواب پیچ، پرده و…
رنگهای بکار برده شده بیشتر : نارنجی، قرمز، زرد و بطور کلی رنگهای شاد و زنده هستند. نقوش آن ذهنی و بر اساس اشیا و حیوانات میباشد.
در حال حاضر بعلت سختی بافت چادر شب و عوارض جانبی، نسل جوان استقبالی از فراگیری این هنر بعمل نمی آورد. با وجود تشکیل شرکت تعاونی در روستای قاسم آباد، کمبود سرمایه و افزایش هزینه تولید، کمبود مواد اولیه، نیاز آموزشی استادکاران و بافندگان و نداشتن نمایشگاه مناسب برای عرضه کالاهای تولیدی از جمله مشکلات گسترش این هنر سنتی می باشد.
استان قزوین: با پیشینه ای چند هزار ساله و همجواری با استانهای گیلان و مازندران دارای آثاری ارزشمند از هنر و صنایع دستی مشترک مردمان این منطقه میباشد مانند چادرشب بافی. این دست بافتهها با دستگاههای ساده دو وردی و چهار وردی بافت پارچه تولید میگردد و دارای تنوع زیادی هستند و غالبا به صورت زیر انداز و رو انداز و البسه و بقچه و رختخواب پیچ و… مورد استفاده قرار میگیرند که اغلب این دستبافته ها ماحصل دسترنج زنان روستایی است که به منظور رفع نیاز های روزانه رونق یافته اند و به مرور زمان و روی کار آمدن نمونه های ارزان ماشینی و دسترسی آسان کاربرد خود را از دست داده و کم کم رو به فراموشی نهاده است.
چادرشب در بسیاری از مناطق ایرانی بخصوص در روستاها بافته میشود. استان قزوین، در راستای حفظ و احیای این دستبافته زیبا اقدام به طراحی اقلامینظیر رو تختی،پرده، کلاهک آباژور،کوسن، روکش مبل، رو میزی و…نموده است. نقش و رنگ: معمولا نقوش چادرشب با توجه به کاربرد آن متفاوت میباشد. گاه هندسی به صورت خانه های شطرنجی در رنگهای مختلف و خانه های ریز و درشت متناسب با سلیقه بافنده تولید میشود وگاه بصورت راه راه با رنگهای سفید و آبی که بوسیله نیل رنگ آمیزی شده و به عنوان سفره از آن استفاده میشود که در الموت به آن ایزار میگویند. همچنین ساده و تک رنگ میباشد، که به رنگهای کرم و از جنس پشم به عنوان پرده و از جنس پنبه به رنگ سورمه ای برای لباس از آن استفاده میشود.
مازندران: چادر شب بافی یکی از رشته های نساجی سنتی مازندران است که ۱۵ قرن در این استان قدمت دارد. تولید کنندگان اصلی چادر شب زنان روستایی اند که با استفاده از نخهای ابریشمی رنگارنگ چادر شبهایی با رنگهای زنده و شاد می بافند. چون در قدیم از آن در شب برای روانداز استفاده می شد آن را چادرشب نامیده اند. چادرشب معمولا در اندازه های۲ در ۲ متر با زمینه قرمز و دارای طرحهای مشبک و چهارخانه با نقوش هندسی، گیاهی و حیوانی بافته می شود. چادرشب هم اکنون در شهرهای رامسر، آلاشت، لفور و هزار جریب بهشهر بافته می شود.
۱۰- دارایی بافی
از بافته های زیبا و منحصر به فرد یزد دارایی است پارچه ای که ماده اولیه آن از ابریشم طبیعی بوده است اما در حال حاضر در بافت آن از نخ ویسکوز استفاده می شود . دارایی که واژه غیر فارسی آن ایکات نام دارد واژه مالایایی است به معنی بستن ، گره زدن یا پیچانیدن است و منظور از آن شیوه بستن تار و پود از روی الگویی که از پیش آماده شده است . در کشور ایران این شیوه بافت از گذشته های دور در مناطق مختلفی وجود داشته است ولی در حال حاضر ایکات ( دارایی ) را تنها می توان در کارگاههای محدود شهر یزد مشاهده کرد . تنها بافنده دارایی باف شهر یزد آقای رمضان رضایی است که با بیش از ۸۰ سال سن در کارگاه خجسته مشغول بافت این پارچه منقش است . در مورد وجه تسمیه آن گفته می شود نام دارایی از آن جهت برای آن مصطلح شده که در قدیم این پارچه جهیزیه هر عروس و جز وسایل سرمایه ای او بوده است به این دلیل به آن دارایی گفته اند . قدیم این پارچه در جهیزیه عروس جزء وسایل سرمایهای بوده و دارایی عروس محسوب میشده است و چون اشخاصی که این نوع پارچه را میخریدند ثروتمند بوند به این سبب به آن دارایی میگفتند. ویژگی خاص پارچه های دارایی نوع نقش آن است . پارچه زیبا و رنگارنگ دارایی با رنگهای گرم و پرشوری مانند زرد ، سبز ، قرمز و بنفش ناخودآگاه آدمی را به یاد گرمای سوزان کویر می اندازد و این گمان را به ذهن می آورد که شاید انتخاب رنگهای گرم از طرف هنرمندان دارایی باف یزدی امری غریزی و تحت تاثیر آب و هوای گرم و خشک این استان بوده است . نقشی که در پارچه دارایی دیده میشود نقشی است که در هنر سنتی ایران به چلیپا موسوم است که سابقهی این نقش در هنر سنتی ایران به چندین هزار سال میرسد. با روش ایکات، انواع پارچه که مورد استفاده رولحافی،بقچه،بقچه سوزنی،آستری لحاف و رومیزی است،تولید میگردد.
۱۱- زری بافی
زری نوعی پارچه است که تمام و یا فقط گلها و خطوط آن از تار و پود سیمین یا زرین است. به تعریفی دیگر زری پارچهای است کاملاً ابریشمی و دارای نقوش بسیار متنوع و ظریف که به جهت وجود نوعی نخ معروف به گلابتون در سراسر پارچه، به آن زری یا زربفت اطلاق کردهاند. تاریخ زری بافی در ایران به دوران ساسانیان (هفت هزار سال پیش) برمیگردد که بیشتر برای لباس پادشاهان و اشراف از آن استفاده می شده است. هردودت مورخ مشهور یونانی نوشته است: رومیان به خاطر زیبائی و اشتهار زربفتهای سنتی ایران همه ساله مبالغ هنگفتی میپرداختند. در دوره صفویه این هنر صناعی از پیشرفت چشمگیری برخوردار شد و کاشان از جمله شهرهایی بود که زری بافی در آن رونق زیادی داشت. از دوره صفویه به بعد گرچه زری بافی در بسیاری از شهرها رونق خود را از دست داد ولی در کاشان همچنان به بقای خود ادامه داد.
مواد اولیه پارچههای زربفت، از بهترین نوع ابریشم طبیعی ایران انتخاب میشود. همچنین یکی از مهمترین مواد اولیه، گلابتون است. از گلابتون بیشتر دربافت پارچههای زربفت استفاده میشود.آن چیزی که باعث درخشش و گرانبهایی ویژهی پارچههای زربفت میشود، گلابتون است. گلابتون رشتهای سیمی بسیار نازک است که درون آن یک رشته نخ ابریشم قرار دارد و بر روی آن، لایهای از زر (طلا) کشیده شده است.
این پارچه ها، برای تن پوش پادشاهان، وزیران، بزرگان، درباریان به کار میرفت . همچنین به عنوان یک هدیه ارزشمند در دربار شاهان ایران برای هدیه دادن به شاهان بیگانه به حساب میآمد. بافت زری زمانبر و بسیار دقیق است بطوریکه نمیتوان روزانه از ۶ سانتیمتر بیشتر زری بافت. قیمت پارچه زری تا متری یک میلیون تومان است و دلیل بالابودن قیمت آن هم بیشتر از آنکه به خاطر نخ گلابتون باشد به دلیل دقت و حوصله زیادی است که صرف بافتن آن میشود.
نساجان و بافندگان مشهور این عهد ،عبارت بودند از: غیاث، عبدالله بن غیاث، ابن محمد، معزالدین، ابن غیاث، عیسی عباسی، خواجه قیاس الدین علی نقشبند، حسن بن غیاث، یحیی بن غیاث، معز الدین غیاث، آبان محمد، محمد خان کاشی، علی خان کاشی، اسماعیل کاشی
نام حدود پنجاه نفر از استادان بزرگ کارگاه زریبافی امروز تهران: حبیب الله طریقی محمد طریقی عباسعلی طریقی عباس طریقی کاشانی محمد فرزاد محمد دهقانی، حسن درویش ، سید عبدالله سلامی ، سید مهدی آشفته، حبیب الله واقفی ، محمد مفتخرینژاد، اسلام رحیمی، عباس نوایی مقدم ، سید رحیم حسینی، عبدالله پورکاشانی ، سید قدیر صفوی ساوجی، حسین سمنانی زاده، رضا الهامی ، سید علی آشفته، فضلالله صدفی پور، رضا اشراقیان، محمد اشراقی، ذبیحالله احمدی ، علی جان عسکری، یدالله معتمدی، رضا رضایی جلفایی، کریم خفاییپور، رضا عشاق، حسین رضایی، تقی داراییباف، سیفالله مناجاتی کاشانی، ماشاءالله عنایتی کاشانی، سید حسین مژگانی ، سید مهدی مژگانی ، صمدعلی شکوهفر، محمود محمودی ، محمد سلیمیان ، دلاور هاشملو، عیسی هاشملو، عباد هاشملو، قربان ریوندی، اصغر بهمنآبادی، زینب حقیری.
مهمترین مراکز بافت
مشهورترین مراکز نساجی در دوره صفویه، شهرهای کاشان، اصفهان، یزد، هرات، تبریز، رشت، مشهد، قم، ساوه و… بوده است. اما بافندگان شهرهای کاشان، یزد و اصفهان در بافتن پارچه های نقشدار شهره آفاق بودند.
وضعیت امروزی پارچههای زربفت
هنر زری بافی در حال حاضر در ایران در بدترین شرایط خویش در طول تاریخ دو هزار ساله آن است. اگر فقط بخواهیم تعداد دستگاه های بافت پارچه های زری را با دوره های قبل، مثلاً دوره صفویه مقایسه کنیم، متوجه این فرق فاحش و تأسف بار می شویم. اکنون نه تنها قدر و منزلت این هنر را کسی نمیداند، بلکه عدم توجه ما، به نابودی این هنر با ارزش دامن می زند. این هنر پر ارزش اکنون مهجور و مظلوم واقع شده، ولی در دوره های گذشته هم پایه نگارگری، قلم زنی، سفال و… صاحب ارزش بوده و به آن پرداخته می شده است. اکنون کمتر کسی پیدا می شود که سختی های این کار را برای آموزش به جان بخرد. آکادمیک نبودن، نبود دسترسی به مواد اولیه مرغوب، منتقل نشدن هنر اساتید، حجیم بودن دستگاه نساجی، و عدم حمایت دولت همگی دست به دست هم داده اند برای اضمحلال این هنر کهن.
۱۲- سجاده بافی
یکی از دستبافتههای داری سجادهبافی است. سجاده به منظور تأمین شرایط مکان نمازگذار از لحاظ طهارت و پاکی است. ابعاد سجاده معمولاً کوچک و قابل حمل بوده و اکثراً توسط نخ های پشمی خود رنگ سفید- کرم- سیاه و با طرحی شبیه محراب بافته می شود. سجاده بافی هنری است فاخر که با مسلمان شدن ایرانیان بنابر توصیه پیامبر اسلام صل الله علیه و آله که نماز خواندن بر پشم شتر ثواب بسیار دارد این هنر از تلفیق جاجیم یافی و گلیم بافی و قالی بافی پدید آمد. و مواد اولیه آن پشم خالص شتر است.
طرح اصلی سجاده معمولاً محراب است. نقش قندیل، ستون و سر ستون هم در سجاده معمول است. دوران طلایی بافت سجاده اوایل سده هفدهم م. ( یازدهم ه. ق.) بوده است. شیعیان در بالای محراب، یا در حاشیه سجاده کتیبههایی به نام معصومین – و اشعاری در مدح ایشان- و کلماتی چون “یاهو” یا حروف ابجد مانند ۱۲۱ (یا علی)، ۱۱ (هو) نقش میکرده اند. در حالی که سجادههای ایرانی با گل و بوته و نقش جانوران زیاد دیده شده، سجادههای مناطق دیگر – مانند آسیای صغیر- هرگز با شکل حیوانات دیده نمیشود. سجادههای بافت بلوچ، افغان و ترکمن رنگ متن قرمز سیر، ارغوانی تیره یا مشکی دارند. از مراکز مهم سجاده بافی در ایران، سیوند و شوشتر میباشد. یکی از کاربردهای مهم سجاده پشم شتری در سیوند و شوشتر جهیزیه عروس میباشد مردم این مناطق پیش از ازدواج دخترشان سجاده را با پشم شتر میبافند و همراه قران کریم در جهیزیه مینهند. امروزه متاسفانه نگاه مصرف گرایی به زندگی و فرهنگهای غلط در جامعه چون تبری محکم بر این هنر مقدس و کهن می تازد.
۱۳- سیاه چادر بافی
سیاه چادر نوعی چادر است که از موی بز سیاه و توسط زنان عشایر بافته می شود. عشایر در ییلاق و قشلاق مکانهای معینی برای اقامت دارند که معمولاً در زیر این سیاه چادر ها زندگی و استراحت می کنند. سیاه چادر ها همواره از موی بز بافته می شوند و این به چند دلیل مهم است. اول آنکه موی بز خاصیت بسیار مطلوبی برای حفظ آب در مواقع بارندگی دارد و معمولاً آب باران از جداره آن عبور نمی کند. دوم آنکه موی بز در دسترس و ارزان تهیه می شود. هر خانواده معمولاً ۲۰ الی ۵۰ رأس بز دارد که از موی بزها برای تهیه سیاه چادر استفاده می کنند. سومین خاصیت موی بز سبک بودن آن است و نسبت به چادره های برزنتی جمع آوری و حمل آن راحت تر است. در تابستان در روزهای آفتابی، استراحت کردن در زیر این سیاه چادر ها لذت بخش است. نام مسکن عشایر آلاچیق است که از دو بخش تشکیل میشود. بخش بالایی چادر (سقف آن) سیاهچادر نام دارد و از موی بز بافته میشود. بخش دیگر دیواره جانبی است که چیق (یا چیت) نام دارد و از ترکیب نی و موی بز ساخته میشود.
هر سیاه چادر از چند «لت» تشکیل می شود. و هر «لت» نواری بافته شده از موی بز سیاه است. در حقیقت «لت» تکه ای از سیاه چادر است. زنان «لت» ها را که به شکل یک نوار بافته شده اند را به وسیله دستگاهی سنتی در محل زندگی خود می بافند. عرض بین ۴۰ تا ۶۰ سانتی متر است و طول آن گاه ۶، ۱۰ و یا ۱۵ متر است. زنان پس از بافتن «لت» ها آنها را از دو طرف به هم می دوزند تا کم کم به شکل سیاه چادر در آید.
از مراکز مهم سیاهچادر بافی در ایران:
سیاه چادر بافی از صنایع دستی و بومی عشایر استانهای کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، کرمانشاهان، ایلام و خرم آباد است که در حال ازبین رفتن است.
۱۴- شال بافی
شال نوعی پارچه زمخت و تک رنگ است که از پشم گوسفندان در دستگاه شال بافی بافته میشود. شال بافی از هنرهای اصیل و سنتی تالشیها و ییلاق نشینان گیلان بوده است. از آنجا که تالشیان در گذشته مردمی کوچ نشین بودهاند، بیشترین نیازشان را خود تهیه می کردند. بافت شال نیز یکی از نیاز های آنها بوده است چرا که زندگی شبانی و عشایری آنها در فصلهای سرد سال ایجاب می کرد که از پشم گوسفندان خود، برای تهیه پوشاک و…استفاده نمایند. بهترین نوع شال در دهی به نام کوبولان بافته میشود که حتی قابل رقابت با پالتوهای خارجی است اما متأسفانه این هنر امروز در این منطقه رو به زوال است. در فرهنگ عمید میخوانیم که شال نوعی پارچه ساده یا گلدار است که از پشم یا کرک میبافند و یا بالاپوشی که از پارچه پشمی خشن درست میکنند و کشاورزان شال را مانند پارچهای دراز و کم پهنا و دور کمر یا دور سر خود میپیچند.
شال بافی در استان های گیلان (تالش)، کردستان، کرمانشاه و اردبیل نیز رواج دارد.
مواد اولیه شال بافی فقط پشم است. بیشتر پشم مورد مصرف در شال از پشم گوسفندان محلی است و کمتر خریداری می شود، چون اکثر بافندگان شال افرادی هستند که خود گله دارنیستند. تار و پود شال که بصورت پارچه بافته می شود از پشم است و پنبه یا مواد دیگر در آن استفاده نمی شود.
دستگاه شال بافی در منطقه کلور (خلخال) دو وردی است دستگاه به صورت افقی و روبهروی بافنده روی زمین قرار میگیرد. و این دستگاه شبیه دستگاه جاجیم بافی است، به این صورت که دو پایه چوبی به فاصله یک متر از یکدیگر در زمین محکم میشود. دو سر این پایههای چوبی به صورت u ساخته شده تا وردنه که شال بعد از بافته شدن به دور آن میپیچد روی آن قرار میگیرد.
۱۵- شعربافی
شعربافی یا شربافی بواقع همان پارچه بافی است که جولائی نیز گفته می شود در فرهنگ فارسی شعر به معنای موی انسان و یا حیوان می باشد و به بافنده این کار موباف یا موتاب گفته می شود. شعر نوعی پارچهاست که با مو یا ابریشم و با دستگاه بافندگی چهاروردی بافته میشود. نقشه خاصی برای بافت شعربافی وجود ندارد و به دو شیوه ساده و میلهای (راهراه) بافته میشود. شعر ساده را بیشتر به رنگهای بنفش، زرشکی، مشکی، زرد، بادنجانی، سبز، گلی برای لباس زنان و شعر میلهای را به شکل سیاه و سفید به عرض ۲ متر و طول ۱٫۵ متر برای لباس مردان میبافند. رسم است که نام بافنده با نشان طلایی در سر و ته پارچه درج شود. گفتنی است که در گذشته، (تا حدود ۵۰ سال پیش) بافندگی با دستگاه شعربافی، بسیار دشوار بوده و تنها از عهده جوانان بر میآمدهاست. اما یکی از شعربافان قهار آن دوره به نام حاج حبیب الله خادم قطعهای را به این دستگاه اضافه میکند که کار با آن را بسیار ساده تر مینماید. این قطعه چک (با فتحه حرف چ) نام دارد و ساختار سادهای دارد.ایشان هم اکنون در قید حیات بوده و ۹۰ سال سن دارند.
شعربافی کاری صرفاً مردانه بود و کارگاه های شعربافی بیشتر در زیرزمین های نسبتاً تاریک و نمور بود هر بافنده زبر دست میتواند در طول یک روز ، یک الی ۲ متر پارچه بافته شود.
بافتن شعر پشمی در یزد و اصفهان و شعر ابریشمی در کاشان رواج داشت که اکنون در معرض فراموشی و نابودی است. تقریبا یکسوم مردم کاشان در سالهای نهچندان دور، شعرباف بودهاند. شعر به معنای مو است و به خاطر شباهت تارهای ابریشم به مو این اسم را بر آن گذاشتهاند.
شعربافی بعد از قالیبافی رایجترین حرفه در کاشان بوده است و هنوز کارگاههایی در محلات قدیم باقی مانده که پیرمردها در آنها پشت دستگاههای شعربافی تارها را میبافند. مواد اولیه این دستگاهها ، ابریشم طبیعی می باشد که نوسان قیمت ابریشم در طول سال به کم و زیاد شدن تعداد دستگاهها کمک میکند.
پارچه های شعربافی که در خود شهر و کارگاههای خصوصی تولید می شود ، بیشتر به مناطق غرب و کردنشین کشور فرستاده می شود، مصرفکننده فعلی این پارچهها کردهای ایران و عراق هستند که به عنوان سربند یا کمربند از آن استفاده میکنند. پارچه ها ابعاد مختلفی دارد بعنوان مثال کارهای معروف به:
– ذرع حدوداً ۲ متر بصورت مربع
– چارک ۱۷۵ سانتیمتر بصورت مربع
– ذرع و نیم ۵/۱ متر بصورت مربع
ولی پارچه های تولید شده در این مرکز را بیشتر توریستها بعنوان روسری و شال گردن و برای روی میز و مبل خریداری می کنند . در حال حاضر یک دستگاه شعر بافی در مرکز هنر های سنتی مشغول بکار می باشد.
۱۶- شکبافی
این هنر بوسیله نوعی هاون چوبی که جوغن نام دارد و چند قرقره ی مخصوص که به قالبمعروف است و یک بالش کوچک پارچه یی انجام میشود و نحوه کار به این صورت است کهبالش را روی جوغن گذاشته و بر روی آن الیاف نخ دارای روکش فلزی و نوار خوسی را که به دور قرقره های قالب پیچیده شده است با کمک دست میبافند.
شک به نسبت نیاز مصرف کننده از ۶ میلی متر تا ۵ سانتی متر پهنا دارد و به همین جهت نیز با توجه به تفاوت عرضش به اسامی مختلفی مانند زری یک فضله، (فصل) زری دو فضله،زری سه فضله، شک، عین القمری، کله قندی، لب بله یی، گل اشرفی ساده، سن المشار، قبرعاشقون، دال دالی، غولی، ده قالبه، مطابق المسک، خاتم بندی، عامل گردان، صحن پیاله،قیچی لوزی، مرافعی، غولی نغولی، مصنع چپری، کله کجی، گل اشرفی کله قندی و… نامیدهمیشود که باریکترین شک، زری یک فضله و پهنترین شک، مرافعی نام دارد و از آن برایتزئین لبه ی آستین، دور یقه، پیش سینه و لبه ی دامن لباسهای زنانه و نیز اطراف مقنعه وسجاده استفاده میشود
از مراکز مشهور بافت شکبافی شهرستان رودان از استان هرمزگان است.
۱۷- عبا بافی
نوعی از پارچه های دستباف ایرانی است که دو نوع تابستانی و زمستانی را شامل می شود .
عبای تابستانی که تولید آن ییشتر در بهبهان، کوهپایه ی اصفهان و بوشهر رواج دارد با، تار و پود نخ پنبه یی که به رنگ مشکی یا قهوه ای در آمده است، بافته می شود و عبای زمستانی که محمدیه ی نایین مهم ترین مرکز بافت آن است، با بهره گیری از کرک شتر به عنوان تار و پود تولید می شود. عبا توسط دستگاه های ساده ی بافندگی به عرض ۷۵ تا۹۰ سانتیمتر و طول ۶ متر بافته می شود و کاملا بدون نقش و طرح بوده و قطعات آن با دوخت ساده ای به هم دوخته می شود.
مراکز تولید عبابافی: نایین، بشهر، خوزستان، مشهد
نایین: عبابافی از صنایع دستی قدیمی رایج در شهرستان نائین است. عباهای این شهرستان در رنگهای سرخ و خرمایی با استفاده از پشم و کرک بافته میشوند. بیشتر کارگاههای عبابافی نائین در محله محمدیه قرار دارند. در دهه ۱۳۵۰، سالیانه تا پنج هزار عدد عبا از این شهرستان صادر میشدهاست. دربخش محمدیه سردابهای عبا بافی متعددی با استفاده از تکنیک کَند ساخته شدهاست که در هر یک از آنها معمولاً ۸ تا۱۰ نفر مشغول بکار بوده اندو در حال حاضر ۱ تا۲ نفر میباشند. جنس عبای نایین از کرک شتر و یا پشم گوسفند است و طول هر طاقه عبا ۶ متر و وزن آن ۵/۲ کیلو گرم میباشد. دستگاههای عبا بافی از جنس چوب و نی میباشد و شامل اجزایی مانند نوردهای در عقب و جلو دستگاه دفتین وشانه در وسط و دو پدال برای باز کردن بین تارها و… میباشد.
ازمشهورترین عبابافان این منطقه به علی آقا(علی بیگی)وجوان ترین عباباف این منطقه به علی مدنیان محمدی اشاره کرد. عبا بعد از بافته شدن از دستگاه جدا شده و در دستگاه دیگری که فقط شامل دو نورد عقب و جلو میباشد پرداخت و اتوکشی شده و سپس برای دوخت آماده میگردد.این عباها همواره به کشورهای عربی حاشیهٔ خلیج فارس صادر گردیده و به مرغوبیت مشهور بودهاست
الیاف مورد استفاده در عبابافی
پشم اعم از پشم گوسفند یا شتر مادهی اصلی تهیهی عباست.در گذشتهای نه چنان دور پشم به عنوان تار نیز در بافت عبا به کار میرفته است اما امروزه برای چلهکشی عبا از نخهای پنبهای شمار ۲/۳۲ و ۲/۲۵ که توسط کارخانجات ریسندگی تولید میشود و علاوه بر داشتن ضخامت یکنواخت،چلهکشی آن نیز سهلتر انجام میگیرد،استفاده میشود.اینکه از چه زمانی نخ پنبهای جایگزین کرک در تار عبا شد نامشخص است،ولی تا آنجا که حافظهی بافندگان حاضر یاری میکند،حدود ۵۰ سال پیش هم نخ چله مانند حالا از بازار اصفهان خریداری میشده است.استفاده از پشم گوسفند بنا به عللی از قبیل:سهل الحصول بودن،قابلیت بافت سریعتر،تمیزتر و ارزانتر بودن بر پشم شتر رجحان یافته است ولی کیفیت و مرغوبیت عبای بافتهشده از پشم تشر به مراتب بیشتر است.در بافت هر عبا سه کیلو پشم مصرف میشود و به علاوه به علت ظرافت الیاف،بافت آن وقت بیشتری(تا سه برابر وقتی که صرف بافتن عبایی با پشم گوسفند میشود)میگیرد.همچنین موچینی و پرداخت آن مستلزم صرف وقت بیشتری است که مجموعهی این عوامل باعث میگردد که بافندگان،استفاده از کرک شتر را مقرون به صرفه ندانسته و از آن پرهیز نمایند.
بوشهر: عبا بافی یکی از هنرهای سنتی است که از ۵۰۰ سال پیش تا کنون در استانهایی مانند بوشهر رونق داشته است. اکنون نیز هنر عبا بافی در شهرستانهای بوشهر مانند روستاهای تنگ ارم، بنار آزادگان، زیارت، سعدآباد، بردخون، کردوان سفلی و علیا و حومه شهر اهرم رایج است و به کشورهای حوزه خلیج فارس نیز صادر می شود.
اکنون کار عبا بافی در استان بوشهر را تنها ده استادکار انجام می دهند این درحالی است که در گذشته بیش از ۴۰ کارگاه عبابافی در این شهر وجود داشت به همین دلیل توجه نکردن به آموزش هنر سنتی عبا بافی در میان جوانان باعث می شود تا در چند سال آینده این هنر نیز به ورطه فراموشی سپرده شود. بافت عبا در استان بوشهر بهعلت سختی کار، کمی درآمد و حمایت نشدن مشکلات زیادی برای بافندگان به وجود آورده است.
هماکنون فقط ۶ کارگاه بافت عبا در روستای کردوان دشتی فعال است . گر مسئولان و متولیان صنایع دستی استان بوشهر برای پویایی و رفع مشکلات این صنعت اقدامی اساسی و پایدار نکنند عبابافی نیز به زودی به شمار صنایع دستی منسوخ شده می پیوندد.
خوزستان: در استان خوزستان تولید عبا در بهبهان متمرکز شده و حدود ۵۰۰ سال است که هنر عبابافی به عنوان یکی از صنایع دستی مهم در بهبهان محسوب می شود. شادگان از شهرستانهای جنوبی استان خوزستان از مراکز تولید عبا بافی است.
مشهد: از دیگر مراکز تولید عبا می توان به مشهد اشاره کرد، در حال حاضر در شهرهایی مثل مشهد مقدس، قم و شهرهای جنوبی و کشورهای حاشیه خلیج فارس روحانیون یا محلی ها عبا سفارش می دهند، اما در مقایسه با سال های گذشته بویژه ۴۰سال پیش میزان سفارشات کمتر شده است.
۱۸- عریض بافی
عریض پارچه دستباف پشمی و نسبتاً ضخیم است که بر روی آن زنان پته دوز، پته دوزی انجام می دهند. در گذشته از عریض استفاده های دیگری نظیر کت و پالتو می شد ولی امروزه مصرف عریض بسیار کم شده و حتی در پته دوزی نیز محدود شده است.
بافت پارچههای عریض در کرمان رونق داشته و امروزه به جز یک دستگاه عریض بافی که توسط میراث فرهنگی احیاء شده است نشانی از آن در شهر کرمان دیده نمیشود.
عریض در گذشته بوسیله ی دستگاههای بافندگی چوبی تولید میشد ولی در سالهای اخیر دستگاههای چوبی جای خود را به دستگاههای تک فاز برقی دادند و پس از آن نیز تدریجابافته های کارخانه یی جانشینی عریضهای دستباف شده و هم اکنون پته های استان کرمان را بیشتر اینگونه پارچههای کارخانه یی تشکیل میدهد که کیفیت عریض های دست باف را ندارند و شکل ظاهری آنان نیز تغییر کرده است.
۱۹- قناویز
نوعی پارچه که در سالهای گذشته بافته میشده است قناویز نام دارد که متاسفانه در حال حاضر بافت آن دیگر انجام نمی شود.
این پارچه باعرضهای ۸۰*۹۰ سانتی متری بافته میشده که برای بافت قناویز باعرض ۷۰ سانتی متر ۳۰ چله و با عرض ۹۰ سانتی متر ۴۲ چله به کار میرفته است. و یک بافنده روزانه ۵ تا ۶ قناویز می بافته است.
نخ مورد مصرف نیز ابریشم مصنوعی بوده و به عنوان آستر لباس مورد استفاده قرار میگرفته است.
در فرهنگ دهخدا آمده است که قناویز نوعی پارچه ابریشمی ساده که بیشتر به رنگ سرخ است .
بافت قناویز تنها در شهر یزد و در شهرستانهایی مانند تفت و میبد رایج بوده است اما امروزه کاملاً منسوخ شده است.
۲۰- کاربافی (کرباس بافی یا جیم بافی)
کار ، پارچه پنبهای دستبافی است که زنان اکثر مناطق و اغلب کویری ایران از روزگار دور تا به حال در خانه توسط دارهای ساده چوبی و نیین میبافتهاند. این دستبافهای سنتی به عنوان پارچهی مصرفی، چه به عنوان پارچههای پوشاکی و چه غیر از آن از جمله انواع بقچه، سفره و کرباس و چادرشب کاربرد دارند. کاربافی در گذشته رونقی بیش از امروز داشته و در حال حاضر تنها در برخی از شهرها و روستاهای مرکزی ایران به تعداد انگشت شمار بافنده کاربافی باقیمانده است. واژهی کاربافی برای این قبیل دستبافها ارتباط مستقیمی با مواد اولیه آن که صرفا پنبه است دارد.
کاربافی از گذشته تا کنون هنر دست زنان بوده و انواع پارچه های تولیدی آن با هدف خودکفایی به دست آنها بافته میشده است. تولیدات کاربافی به اکثر نیاز منسوجی خانواده جواب میداده است.
کاربافی در مناطق مختلف نامهای مختلف دارد:
فرت بافی: در خراسان جنوبی
ساچین – پاچال: در مازندران
چادرشب بافی: در گیلان
کاربافی- کرباس بافی- جیم بافی: در استانهای اصفهان (ورزنه، خور و بیابانک، گرمه، دهاقان، نجف آباد)، یزد (میبد، اردکان، اشکذر)، هرمزگان (میناب، جاسک)، کرمان (شهربابک، میمند)
چوخه بافی: در خراسان شمالی- گلستان
۲۱- مخمل بافی
مخمل نوعی پارچه نخی یا ابریشمی است که یک روی آن صاف و روی دیگر آن دارای پرزهای لطیف و نزدیک به هم و پرزها به یک سو خوابیده است. بعبارت ساده تر مخمل نوعی جامه پرزدار است.آغاز پیدایش مخمل را می توان به قرون اولیه اسلامی نسبت داد. در دوران آل بویه و سلجوقی بعد از افت و رکود زری بافی، بافندگان کاشانی جهت تجلید کتاب آسمانی قرآن در صدد برآمدند تا پارچه ای با ارزش و در خور شان این کتاب اختراع نمایند تا بوسیله آن قرآن را جلد و محفوظ دارند و از آن زمان پارچه مخمل ایجاد گردید.
در زمان صفویان مخمل نیز در کنار دیگر صنایع نساجی بیش از پیش شکوفا گردید و پیشرفتهای چشمگیری در نوع بافت و رنگ آمیزی و طرح و نقشه آن بوجود آمد. از آنجایی که پارچه مخمل دارای انواع مختلف بوده و به لحاظ طرح و نقشه بسیار متنوع می باشد، لذا با گسترش این هنر در جامعه از مخمل جهت لباس عروس، روتختی، سجاده، کت و عبا، پرده و رویه مبل و صندلی استفاده گردید. در زمان صفویه مخملهای منقوش بسیار با ارزش و گرانبهایی تولید گردید که بیشتر آنها بعنوان هدایای پادشاهان صفویه برای پادشاهان اروپا فرستاده می شد.
با تاسیس شرکت مخمل و حریر در کاشان کارگاههای مخمل بافی یکی پس از دیگری تعطیل گردید و این هنر نیز با رکودی چند ساله مواجه گردید تا اینکه در سال ۱۳۷۱ یک دستگاه مخمل دستی و سنتی به همت اداره میراث فرهنگی راه اندازی شد و مخمل جانی دوباره گرفت. در حال حاضر ۲ دستگاه مخمل بافی در مرکز هنرهای سنتی مشغول به فعالیت می باشد. یک دستگاه مخمل بافی ساده و یک دستگاه مخمل نقش برجسته می باشد.
در حال حاضر دستگا های مخملبافی تنها ۳ دستگاه در کشور وجود دارد که هر ۳ آن در کاشان، به تولید مخمل مشغول است، برای آموزش یک هنرمند مخملباف ۲ سال وقت لازم است اما تامین نشدن هزینه مالی آموزش افراد علاقمند، مانع فراگیری آنها شده است. لازم به ذکر است قبل از راه اندازی کارخانه صنعتی مخمل و ابریشم کاشان، تنها در منطقه دروازه اصفهان این شهر حدود ۳۰۰ نفر در کارگاه های سنتی اشتغال داشتند که این عده در حال حاضر به ۳ نفر رسیده است .
۲۲- موج بافی / ماشته بافی
این نوع بافته را در نوار جنوبی کشورموج بافی، در اصفهان جاجیم و در لرستان ماشته بافی نامیده میشود، به طو رکلی اسامیاین بافته شامل: موج بافی، ساچیم بافی، ماشته وجیلا بافی (جیلا نام دستگاهی است که ماشته با آن بافته میشود. و درمیان مردم بروجرد مصطلح است)، میباشند.
موج بافی یکی از صنایع دستی کهن کرمانشاهی است که در این چند سال رونق خود را در میان بومیان و گردشگران از دست داده. کارگاههای موج بافی که در سال های گذشته حدود ۴۰ تا ۵۰ کارگاه بوده و متاسفانه در این چند سال به یک کارگاه ختم شده و بازگردانی این هنر از دست رفته نیاز به حمایت و پشتیبانی مسئولین دارد. موج دارای طرح و نقشهای گوناگونی است، از جمله: شطرنجی ساده، گلپتویی، فندقی، چشم بلبلی، میلهکاری، جناقی و گل خشتی. از موج عمدتاً برای رختخواب پیچ، پتو، پشتی، رویه کرسی، سجاده و گاه برای چادرهای عشایر استفاده میکنند.
ماشته نوعی پارچه است که ماده اولیه آن پشم ریسیده است که در حال حاضر از نخهای پلی استر و آکریلیکی موجود در بازار استفاده میکنند.
این بافته در حال حاضر از بافته های رایج در میان مردم بروجرد است. با توجه به اینکه مسیر کوچ از استانهای فارس، کهکیلویه و بویر احمد ، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و اصفهان میگذرد، لذا کاربرد این نوع بافته در شهرهای مسیر درمیان اهالی بومیخرید و فروش میشود. بیشترین استفاده از این نوع بافته در میان عشایررایج است.
کاربرد: رختخواب پیچ. روفرشی و در حال حاضر استفاده های متنوع دیگری از این نوع بافته میشود از جمله رو تختی ، روی کوسن، تزئین رویه کیف و ساک و …. بیشترین قشر بافنده این نوع بافته زنان عشایر هستند که در مسیرهای کوچ کار بافت را انجام میدهند.
دستگاه بافت این نوع پارچه دارای چهار وردی است. معمولاً چله ها دراین نوع بافته از دو رنگ ( قرمز و سفید یا سیاه و قهوه ای) انتخاب میشوند نخ مورد استفاده نخهای پشمیرنگی است که برای بافته های دیگر از جمله گلیم و… نیز استفاده میشود و معمولاً از پشم گوسفند و بز تهیه میشود. نخ پود در این نوع بافته نخ مشکی و قرمز میباشد که در ترکیب با رنگهای چله چهار خانههای رنگی را بدست میدهد.
کاربرد ماشته در گذشته بصورت رختخواب پیچ بوده ولی امروزه کاربردهای دیگری نظیر رومیزی،رویه مبلمان، پشتی و تکه دوزی رویه کیف وکفش زنانه و…. مورد استفاده قرار میگیرد. میتوان با تغییر در طرح و رنگ و تکنیک بافت کاربردهای جدیدتری برای آن تعریف کرد. این دست بافته در اکثر مناطق استان و در شهرهای خرم آباد ، بروجرد ،نورآباد ،الیگودرز و….. بافته میشود.
۲۳- نواربافی (پن بافی، مداخله بافیع کارت بافی، وریس بافی، خوس بافی)
نوعی بافندگی است که تولیدات حاصل از آن نوارهایی با اندازه عرضهای متفاوت از هم است و نقوش روی آن هندسی است. نوارها با کمک تعداد مشخصی کارت و رشتههایی از نخ بافته می شود و دستگاه بافندگی خاصی ندارد. کم و زیاد شدن عرض نوار بستگی به تعداد کارتها و جنس نخها دارد؛ یعنی هر چه تعداد کارتها بیشتر باشد وجنس نخها ضخیمترباشد عرض نوار نیز پهنتر می باشد و بلعکس. و طول این نوارها برحسب نیاز و علایق شخصی بافنده می باشد. طبق تحقیقات کارشناسان میراث فرهنگی پیشینه کارت بافی در ایران به اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش از میلاد می رسد.
درکارت بافی، وَرد یا دستگاه بافت پیچیده وجود ندارد و درحقیقت کارتها با تعداد سوراخهای گوناگون نقش وَردها را ایفا می کنند، این سوراخها نیزهمان میلمیلکها هستند که نخهای تار با رنگ وجنسیت مورد نظر و براساس نقشه و طرح از آنها عبورمیکنند. کارتها دراشکال مختلف : مربع، مستطیل، مثلث، چند ضلعی هستند که متداولترین آنها مربع شکل میباشد؛ چون کاربا آن آسانتر است و در میان انگشتان دست راحتتر قرار میگیرد و اندازه کارتهای مربع ازcm 6 تا cm9 متغیر است. و جنس این کارتها قبلا از عاج، پوست آهو، سفال و فیبر بود. ولی امروزه از چوب نازک، طلق یا کارتهای تلفن و اینترنت تهیه میگردد. و انواع طرحهای بافته شده عبارتند از: چشم خروس ، هشت چپر، مداخل، نیمه مداخل، پیچک، بیست ونه چپر، چهل چپر.
نوارهای آماده شده بیشتر روی پیراهن بلند زنانه، و سجاف پیراهن زنانه، لباسهای مردانه، همچنین به عنوان کمربندهای تزیینی و کلاهای زنانه نیز استفاده می شود.
از این محصولات که بیشتر در قزوین بافته می شود، در تزئین لباسها، دور یقه، یا لبه آستین، یا به عنوان کمربند و حتی بند کفش، بند موبایل، کراوات و … استفاده می شود. در گذشته بافت پن یا نوارهای تزئینی لباس در منطقه رودبار شهرستان و الموت بسیار رایج بوده است. تمرکز پن بافی در روستای علی آباد الموت بیشتر از سایر روستاهای این منطقه می باشد.
در شهرهای خنج و اوز شهرستان لار (استان فارس)، خوس بافی میگویند و برای تزیین لباس عروس استفاده میشود.
در لردگان و کوهرنگ استان چهار محال و بختیاری نوار بافی را وریسبافی میگویند و تولید آن بین عشایر بسیار زیاد است.
و هفت رشته منسوخ شده از گنجینه فاخر سیدار:
۲۴- جیمبافی
۲۵- باشلقبافی
۲۶- چپری
۲۷- حمامسری: نوعی بافت که در استان مازندران بافته میشده است و از جنس پنبه بوده است.
۲۸- متکازین
۲۹- گلیج: از دستبافتههای استان مازندران است که با دستگاه دووردی و با همان تکنیک جاجیم و ساچیم بافته می شود تنها تفاوت آن است که در گذشته تار و پود آن هر دو پشمی بوده اما اکنون دیده می شود که با تار پنبهای هم می بافند.
۳۰- شمدبافی: در استان یزد بافته میشده است و اکنون نوع دستبافت آن کاملاً منسوخ شده است.
منبع: گروه صنایع دستی موسسه جام میراث جهان
پاسخ دهید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.